این پژوهش با هدف بررسی تغییرات تبخیر تعرق و پیشنگری بخش کشاورزی در قسمت شمالی استان ایستگاه زاهدان، قسمت مرکزی ایستگاه ایرانشهر و قسمت جنوبی ایستگاه چابهار با در نظر گرفتن تغییر اقلیم انجام شد. ﻫﻤﭽﻨﻴﻦ ﺗﺎﺛﻴﺮ ﻣﺪﻳﺮﻳﺖ در ﺗﺎرﻳﺦ ﻛﺎﺷﺖ ﺑﺮ ﻛﺎﻫﺶ اﺛـﺮات ﻣﻨﻔـﻲ اﻳﻦ ﭘﺪﻳﺪه ﺑﺮرﺳﻲ ﺷﺪ. ﭘﺲ از راست آزمایی ﻣـﺪل LARS-WG، ﻣﻮﻟﻔﻪﻫﺎی اﻗﻠﻴﻤﻲ در سه اﻳﺴﺘﮕﺎه ﻫﻮاﺷﻨﺎﺳﻲ زاﻫﺪان، اﻳﺮاﻧﺸﻬﺮ، ﭼﺎﺑﻬﺎر و ﺗﺤـﺖ ﺳـﻪ ﺳﻨﺎرﻳﻮی A1B، A2 و B1 در ﻣﺪل HadCM3 ﺗﺎ ﺳﺎل 2060 با دوره پایه 1987-2020رﻳﺰﻣﻘﻴﺎس ﺷﺪﻧﺪ. ﺑﺮ اﺳﺎس آﻣﺎرهﻫﺎی ﺟﺬر ﻣﻴـﺎﻧﮕﻴﻦ ﻣﺮﺑﻌﺎت ﺧﻄﺎ و ﺿﺮﻳﺐ ﻛﺎرآﻳﻲ ﻣﺪل، ﻣﺪل LARS-WG از ﻗﺎﺑﻠﻴﺖ خوبی در ﺷﺒﻴﻪﺳـﺎزی ﭘﺎراﻣﺘﺮﻫﺎی دﻣﺎی ﺣﺪاﻗﻞ و ﺣﺪاﻛﺜﺮ و ﺑﺎرش ﺑﺮﺧﻮردار ﺑﻮد. اﻓﺰاﻳﺶ ﻣﻌﻨﻲدار دﻣﺎ، ﻃﻮل دوره ی رﺷﺪ در ﻣﺮاﺣﻞ ﻣﺨﺘﻠﻒ را ﺑﻴﻦ ﻳﻚ ﺗﺎ ٢٠ روز ﻛﺎﻫﺶ ﻣﻲدﻫﺪ ﻛﻪ اﻳﻦ ﻣﺴﺎﻟﻪ ﺑﺎﻋـﺚ افزایش ﻧﻴﺎز آﺑﻲ ﮔﻨﺪم ﺧﻮاﻫﺪ ﺷﺪ. اﮔﺮﭼﻪ ﺑﻪ ﺗﻌﻮﻳﻖ اﻧﺪاﺧﺘﻦ زﻣﺎن ﻛﺎﺷﺖ، اﺛﺮ ﺗﻐﻴﻴﺮاﻗﻠﻴﻢ را ﺷﺪت ﺑﺨﺸﻴﺪه و ﻃﻮل ﻓﺼﻞ ﻛﺸﺖ را ﺑﻴﻦ 12 ﺗﺎ 23 روز ﻛﺎﻫﺶ ﻣﻲدﻫﺪ، ﻟﻜﻦ ﻧﻴﺎز آﺑﻲ اﻓﺰاﻳﺶ ﺧﻮاﻫﺪ یافت. با توجه به این شرایط اقلیمی برای دوره های آتی، ﻛﺸﺎورزان ﻗﺎدر ﻧﻴﺴﺘﻨﺪ ﺷﺮاﻳﻂ اﻗﻠﻴﻤﻲ را ﻛﻨﺘﺮل ﻛﻨﻨﺪ، وﻟﻲ ﻣﺪﻳﺮﻳﺖ درﺳﺖ و ﺗﻐﻴﻴﺮ در ﻋﻮاﻣﻠﻲ ﭼﻮن رﻗﻢ ﻣﺤﺼﻮل و ﺑﻬﻴﻨﻪ ﺳﺎزی اﻟﮕﻮی ﻛﺸﺖ ﻣﻄﺎﺑﻖ ﺑﺎ اﻗﻠﻴﻢ ﻣﻨﻄﻘﻪ و آگاهی یافتن از شرایط اقلیمی حال و آینده، ﻣﻲﺗﻮاﻧﺪ در ﻛﺎﻫﺶ اﺛﺮات ﻣﻀﺮ ﺗﻐﻴﻴﺮ اﻗﻠﻴﻢ ﺑﺮ رﺷﺪ و ﻋﻤﻠﻜﺮد ﻣﺤﺼﻮﻻت ﻛﺸﺎورزی و ﺗﻮﻟﻴﺪ ﭘﺎﻳﺪار ﻣﻮاد ﻏﺬاﻳﻲ ﻧﻘﺶ ﺑﺴﺰاﻳﻲ داﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﺪ و ﺑﺮﻧﺎﻣﻪرﻳﺰی و ﻣﺪﻳﺮﻳﺖ ﺟﺎﻣﻊ منابع ﮔﺎم مهم به سمت توسعه پایدار است.