۱۳ نتیجه برای کالبد
جمشید عینالی،
دوره ۴، شماره ۴۷ - ( ۹-۱۳۹۳ )
چکیده
چکیده
مسکن به عنوان عمدهترین بخش بافت کالبدی، نقش اساسی در شکلگیری ساختار فضایی و هویت معماری روستایی دارد و مهمترین معیار رضایتمندی از مسکن در استحکام آن خلاصه میشود. با توجه به ناپایدار بودن عرصه جغرافیایی کشور در رابطه با سانحه طبیعی زلزله، مواردی از قبیل عدم رعایت ضوابط فنی، استفاده از مصالح ساختمانی سنتی و غیر مقاوم و فرسوده بودن مساکن منجر به آسیبپذیری بیشتر سکونتگاههای روستایی در برابر زلزله شده است. هدف این تحقیق، بررسی وضعیت مسکن روستایی و عوامل تاثیرگذار در آسیبپذیری آن در دهستان سجاسرود است. به این منظور دادههای مورد نیاز با استفاده از پرسشنامه و مصاحبه جمعآوری شده و با استفاده از نرمافزار SPSS مورد تحلیل قرار گرفت. نتایج حاصل از تحلیل دادهها نشاندهنده پائین بودن ظرفیتهای محلی برای مقابله با آسیبپذیری مسکن در برابر زلزله در بین خانوادههای نمونه است. از بین ظرفیتهای محلی نامناسبترین مورد به ظرفیت کالبدی مسکن اختصاص دارد. علاوه بر این تحلیل رگرسیونی ظرفیتهای محلی نشان میدهد که عوامل اقتصادی و کالبدی به ترتیب با ۴۹۱/۰ و ۲۹۸/۰ بیشترین میزان تاثیر و عوامل نهادی و اجتماعی با ۱۲۶/۰ و ۱۶۰/۰ کمترین میزان تاثیر را در آسیبپذیری مسکن در منطقه مورد مطالعه داشتهاند.
حمید رضا وارثی، علی زنگ ابادی، ابوذر وفایی،
دوره ۱۳، شماره ۴۱ - ( ۱-۱۳۹۲ )
چکیده
بافت قدیم شهر کاشان از نمونه بافتهای قدیمی با ارزشی است که به دلیل مشکلاتی از جمله عدم دسترسیهای مناسب، انحطاط اقتصادی، فرسودگی کالبدی، فرسودگی سازمان اجتماعی و... با تحولات کالبدی، اجتماعی و اقتصادی مواجه میباشد و برخورد بی تفاوت با روند تحولات و فرایند های موجود موجب شده است که ساختار فضایی و کالبدی بافت دچار تغییر شود و ضمن تغییر فرم بافت، به تدریج ویژگیهای نامطلوب بافت جدید را در خود منعکس نموده و در چارچوب خصوصیات بافت اُرگانیک، سیمای ناهنجاری عرضه نماید.
لذا در این پژوهش با رویکردی جدید به بررسی مطالعات کالبدی فضایی و تأکید بر فرایند های تغییر دهنده فرم و سیمای بافت و تأثیر سازمان فضایی و ساختار کالبدی قدیمی شهر تاریخی در روند رشد و توسعه بافت قدیم و در کل آسیب شناسی کالبدی پرداخته میشود.
جهت بررسی و تبیین موضوع پژوهش ترکیبی از روشهای توصیفی، تحلیلی و پیمایشی استفاده شده است. نتایج حاصله از تحلیل دادهها نشان میدهد که کیفیت بنا و مصالح مورد استفاده در ساخت ابنیه مسکونی از جمله عوامل مؤثر در تغییر فرم و ریخت شناسی و تحولات کالبدی بافت قدیم شهر کاشان میباشند، به طوری که از مجموع ۴۰۰ واحد مسکونی مطالعه شده در محدودهی بافت قدیم شهر کاشان بیش از ۶۰ درصد ابنیه مسکونی به لحاظ کیفیت بنا از نوع واحدهای مرمتی (نیمه فرسوده) و مخروبه و به لحاظ مصالح ساخت بنا از نوع خشت و گل میباشند. همچنین بررسیها نشان میدهد بالا بودن هزینه ساخت و ساز به ویژه در مراکز بافت، عدم تناسب شبکه های دسترسی قدیمی با نیازهای امروز و در نهایت کم شدن احساس تعلق به بافت به ویژه در بین جوانان و مهاجران غیر بومی بافت از مهم ترین عواملی میباشد که در تغییر فرم و تحولات کالبدی بافت نقش داشتهاند.
سید هادی حسینی، مصطفی قدمی،
دوره ۱۳، شماره ۴۴ - ( ۱۲-۱۳۹۲ )
چکیده
چکیده
شناخت الگوی توسعه کالبدی شهر و ارزیابی درجه پراکندگی و فشردگی آن جهت هدایت آن در راستای توسعه پایدار شهری ضروری است، چرا که امروزه اکثر محققان معتقدند ارتباط معنیداری میان الگوی توسعه کالبدی شهر (فرم شهر) با پایداری شهری وجود دارد. بر این اساس، هدف اصلی تحقیق، تحلیل الگوی توسعه کالبدی ـ فضایی شهر سبزوار با استفاده از مدلهای کمی چون منحنی شیب تراکم، ضریب جینی، آنتروپی نسبی، ضریب گری، قاعده اندازه ـ تراکم، مدل هلدرن و تحلیلهای همبستگی است. روششناسی تحقیق، تلفیقی از روشهای قیاسی و استقرایی است. از روش قیاسی در بررسی مبانی نظری و مرور ادبیات تحقیق و از روش استقرایی نیز جهت شناخت شهر سبزوار با استفاده از آمارها و اطلاعات حاصل از دادههای ثانویه چون آمارنامهها، اسناد و طرح های شهری استفاده گردید. یافتههای تحقیق حاکی از آن هستند که بین سال های ۱۳۷۲ تا ۱۳۸۵ تراکم ناخالص جمعیتی شهر سبزوار بسیار کاهش یافته و از ۱۲۸ به ۷۶ نفر در هکتار رسیده است. این کاهش تراکم، گویای گسترش افقی شهر طی این دوره میباشد. بررسی قاعده اندازه ـ تراکم شهر نیز نشان از بالا بودن نرخ رشد توسعهی کالبدی شهر بر نرخ رشد جمعیت شهری دارد. بررسی منحنی شیب تراکم حاکی از کاهش شیب تراکم از مرکز به پیرامون و بالطبع حومهشدن گسترش شهر است. بررسی درجه توزیع متعادل جمعیت با استفاده از ضریب جینی و آنتروپی نسبی نشان دادند که توزیع جمعیت در شهر سبزوار در سال ۱۳۸۵ نسبت به سال ۱۳۷۲ متعادلتر شده است. بررسی درجه تجمع جمعیت با استفاده از ضریب گری نشان داد که توزیع جمعیت طی سال های ۱۳۷۲ تا ۱۳۸۵ از الگوی تجمعی تصادفی خارج شده و به سمت الگوی رشد پراکنده حرکت نموده است. مدل هلدرن نشان داد که در بازه زمانی ۱۳۷۲-۱۳۸۵ بیشترین رشد افقی اتفاق افتاده است. بهطوری که در این دوره حدود ۳۰ درصد رشد شهر ناشی از رشد جمعیت و ۷۰ درصد از رشد شهر ناشی از رشد افقی و اسپرال شهری بوده است. تحلیل روابط همبستگی مشخص ساخت که بین متغیر وابسته یعنی تراکم و متغیرهای مستقلی چون مساحت حوزههای آماری، نرخ باسوادی، تعداد خانوار در واحد مسکونی و بعد خانوار روابط معنی داری وجود دارد. با توجه به موارد فوق، ضروری است جهت جلوگیری از استفاده ناکارآمد از زمینهای شهری و کاهش هزینههای ایجاد زیرساختها و تاسیسات و تجهیزات شهری و نیل به توسعه پایدار شهری، سیاست گذاری های لازم از سوی مدیریت شهری مدنظر قرار گیرد.
هادی سلطانی فرد، حسین حاتمی نژاد، مصطفی عباس زادگان، احمد پوراحمد،
دوره ۱۴، شماره ۴۸ - ( ۱۲-۱۳۹۳ )
چکیده
چکیده
این مقاله با هدف بررسی نحوه دگرگونی ساختار فضایی هسته تاریخی شهر سبزوار در دو دوره زمانی (۱۲۸۵ و ۱۳۸۵ ه.ش) انجام شده است. آنچه که به عنوان مساله اصلی مطرح شده است، این است که چگونه به واسطه تغییر در چیدمان کالبدی عناصر شهری، ساختار فضایی بافت تاریخی تغییر می کند؟ این مقاله بر این فرض استوار شده است که تغییر پارامترهای فضایی رابطه مستقیمی با تغییرات کالبدی آن دارد.این فرضیه با محاسبه پارامترهای فضایی هسته تاریخی در دو مقطع تاریخی فوق مورد آزمون قرار گرفت. محاسبات نشان داد که هسته تاریخی شهر سبزوار در سال (۱۲۸۵ه.ش). ازمتوسط هم پیوندی (۴۹۴۶/۰) و متوسط عمق فضایی (۶۰۵۹/۱۸) برخوردار بوده است.
همچنین در این دوره مقدار دو پارامتر کنترل و اتصال به ترتیب برابر با (۹۹۸۳/۰)و (۱۶۶۱/۲)است. اما در سال ۱۳۸۵ه.ش. تخریب بازار و احداث خیابانهای مختلف سبب افزایش میزان همپیوندی به (۸۷۱۵/۰) و کاهش عمق به (۵۶۳۸/۱۲) شده است. همچنین پارامتر اتصال به (۳۷۵۹/۲) و کنترل به (۰۲۳۹/۱) افزایش یافته است. نتایج حاصل از این تحقیق نشان داد که محدوده مورد مطالعه در سال (۱۲۸۵ه.ش). از ساختاری منسجم برخوردار بوده که در آن بازار به عنوان همپیوندترین فضای شهر(۷۴۳۳/۰) نقش اصلی را در نحوه توسعه و دگرگونی شهر برعهده داشته است. اما در سال (۱۳۸۵ه.ش). خیابان بیهقی بهعنوان همپیوندترین فضای شهر سبزوار با مقدار (۲۱۶/۱) است. در این دوره خیابان بیهقی عامل اصلی گسستگی کالبدی و فضایی در محدوده بافت تاریخی است.
عطاءاله زرفشان، محمدرضا پورمحمدی، اسماعیل نصیری، مهدی موسی کاظمی،
دوره ۱۶، شماره ۵۳ - ( ۲-۱۳۹۵ )
چکیده
آغاز روند سریع شهرنشینی از میانههای قرن بیستم در کشورهای جهان سوم از جمله کشور ایران موجب از هم گسیختگی ساختار کالبدی شهرها گردید. بهطوری که ساختار محلهبندی شهرها را که بر پایه مقیاس انسانی طراحی شده بود از هم فرو پاشید. از اینرو شهرهای امروزی با توجه به پیشینه تاریخی از ساختار کالبدی منسجمی برخوردار نیستند و در روند توسعه خود بافتهای ناهمگونی را تجربه کردند. پژوهش حاضر با هدف ارزیابی نقش ساختار کالبدی-فضایی در عملکرد مطلوب محلهای در بافتهای سنتی، مدرن و خودرو شهر تبریز و شناسایی متغییرهای تاثیرگذار کالبدی محلهای (۱۳۹۳) صورت گرفته است. روش تحقیق پیمایشی-تحلیلی بوده که دادههای مورد نیاز را با استفاده از پرسشنامه جمعآوری و با آزمونهایی مورد تجزیهوتحلیل قرار داده است. بر اساس نتایج بهدست آمده، در مجموع بین ابعاد ششگانه ساختارکالبدی-فضایی و عملکرد مطلوب محلهای، در محلاتبافتهای سنتی نسبت به محلات بافتهای مدرن و خودرو همبستگی بالایی وجود دارد؛ اما براساس تحلیل رگرسیونی روش همزمان (ENTER) میزان تاثیرگذاری ابعاد ششگانه ساختار کالبدی-فضایی در محلات بافتهای سهگانه در مطلوبیت عملکردی تفاوت وجود دارد. در محلات سنتی بعد دسترسپذیری با ۴۸۸/۰، در محلات مدرن بعد فشردگی با ۴۹۲/۰ و در محلات خودرو بعد مقیاس با ۴۲۴/۰ ضریب بتا بیشترین تاثیرگذاری را در مطلوبیت عملکرد محلهای دارند.
صادق برزگر، اسدالله دیوسالار، زهره فنی، اسماعیل صفرعلی زاده،
دوره ۱۸، شماره ۶۱ - ( ۳-۱۳۹۷ )
چکیده
امروزه توسعه پایدار به عنوان مفهومی بسط یافته و نهادینه شده، به چارچوب کلی و جامعی برای شناخت و تحلیل مسائل پیش روی شهرها تبدیل شده است. در این میان شهرهای کوچک به عنوان نظام های جغرافیایی، متأثر از عوامل و نیروهای فضاساز در یک فرآیند زمانی- مکانی به وجود آمده و همواره تحت تأثیر فرآیند های درونی و بیرونی(اجتماعی، اقتصادی، محیطی و کالبدی) در حال تغییر و تحول اند. این شهرها به عنوان حلقه حیاتی و تفکیک ناپذیری از نظام سکونتگاهی در سطوح ملی، منطقه ای و محلی و متشکل از اجزاء مرتبط به هم هستند که توسعه پایدار آنها، منجر به توسعه پایدار محلی و منطقه ای خواهد شد. لذا توسعه پایدار شهرهای کوچک، فرایندی مهم و رویکردی اساسی است که ضرورت و چارچوب اصلی مطالعه حاضر را شکل داده است. در این راستا مفهوم پایداری کالبدی در چارچوب مبحث پایداری شهرهای کوچک، بیانگر تعادل و پوپایی این سکونتگاههای کوچک در ارتباط با ساختارهای کالبدی- فضایی است، به طوری که متضمن پایداری سکونتگاه در روندهای مکانی- زمانی گردد. پس میتوان آن را فرآیندی از تغییر و تحولات، با هدف بهبود و ارتقای کمی و کیفی ساختار کالبدی این شهرها دانست. در این میان شناسایی و تقویت شاخص های پایداری کالبدی که به دنبال ارتقای کیفیت فیزیکی سکونتگاههای انسانی و محیط های زندگی و کار تمام مردم بویژه قشرهای ضعیف مردم، در مسیر رسیدن به پایداری است از اهمیت بسزایی برخوردار است. لذا این پژوهش با هدف شناخت و تبیین روند تحولات توسعه در ساختار کالبدی-زیرساختی شهرهای کوچک، به بسط مفهومی-کارکردی اهمیت و جایگاه شاخص های کالبدی در در پایداری شهرهای کوچک استان مازندران خواهد پرداخت. برای تجزیه و تحلیل دادهها از مدل بارومتر پایداری و رادار استفاده شده است. جامعهی آماری در این تحقیق شامل شهرهای کوچک استان مازندران است. یافته های تحقیق نشان میدهد که تنها مولفه یکپارچگی کارکردی در شهرهای کوچک مورد مطالعه در شرایط پایداری متوسط قرار داشته و مولفه های کیفیت مکان و امکانات مکان از سطح پایداری ضعیفی برخوردارند. بطور کلی نتایج نشان دهنده ناپایداری کالبدی شهرهای کوچک مورد مطالعه است.
اصغر عابدینی، مهدی باقرزاده، هادی حاجی وند،
دوره ۱۸، شماره ۶۲ - ( ۶-۱۳۹۷ )
چکیده
پدیدهی گسترش افقی شهرها که اصطلاحاً پراکندگی نامیده میشود؛ در طول نیم قرن اخیر نه تنها در کشورهای توسعهیافته، بلکه در کشورهای در حال توسعه نیز در حال رخ دادن است. رشد هوشمند شهری به عنوان یکی از الگوهای نوین برنامهریزی شهری، جهت ساماندهی به روند توسعهی شهرها و پاسخی در برابر رشد پراکندهی شهری میباشد. هدف پژوهش حاضر بررسی و ارزیابی شاخصهای رشد هوشمند شهری با بهرهگیری از جنبههای مختلف (اقتصادی–اجتماعی، زیستمحیطی، کالبدی و دسترسی) است. روش پژوهش توصیفی– تحلیلی است؛ در این راستا از مدلهای کمی برنامهریزی، آنتروپی و روشهای تصمیمگیری چند معیارهی تاپسیس جهت رتبهبندی استفاده شده است. نتایج حاصل از پژوهش نشان میدهد که منطقهی یک در شاخصهای اقتصادی– اجتماعی، منطقهی سه در شاخصهای دسترسی و کالبدی و منطقهی دو در شاخصهای زیستمحیطی در اولویت اول قرار گرفتهاند. برای دستیابی به رتبهی نهایی (شاخصهای تلفیقی)، منطقهی دو شهرداری در اولویت اول و منطقهی ۱۰ شهرداری در اولویت آخر قرار گرفتهاند. با توجه به نتایج بدست آمده مناطق در چهار دسته فرابرخوردار (منطقهی دو)، برخوردار (منطقهی یک)، نیمهبرخوردار (مناطق سه، چهار، پنج، شش و هشت) و محروم (هفت و ۱۰) سطحبندی گردیدند. در نهایت با توجه به در اولویت قرار گرفتن منطقهی دو شهرداری نسبت به سایر مناطق، به بررسی و نمایش میزان نزدیکی کیفیت مؤلفهها به حد استاندارد در این منطقه با بهرهگیری از سیستم اطلاعات جغرافیایی GIS پرداخته شده است.
حجت اله بیرانوند، حامد عباسی، عبدالله سیف، حمید بابلی موخر،
دوره ۱۹، شماره ۶۵ - ( ۳-۱۳۹۸ )
چکیده
چکیده
یکی از ویژگیهای مهم فرآیند شهرنشینی در ایران گسترش سریع فیزیکی شهرهای آن است. این رشد تابع شرایط محیطی و جغرافیایی میباشد. توپوگرافی و عوارض ژئومورفولوژی در مکان گزینی، گسترش، توسعهی فیزیکی و مورفولوژی شهرها تأثیر بسزایی دارند. هدف از این پژوهش، شناسایی تنگناهای طبیعی(ژئومورفولوژی) و پیشنهاد مکانهای مناسب جهت تعیین سمت توسعهی فیزیکی شهرخرمآباد در استان لرستان با تأکید بر شاخصهای نئوتکتونیکی است. برای این کار از شواهد ژئومورفولوژیکی مانند ارتفاع و شیب سطح شهر، همچنین از شاخصهای نئوتکتونیکی مانند SL، S،Smf و Fd استفاده شده است. برای استخراج و تجزیه و تحلیل اطلاعات از نقشههای توپوگرافی، زمین شناسی و مدل رقومی ارتفاعی(DEM) و از نرم افزارهای Arc Gis ۱۰,۵ و۱۸ Global Mapper برای محاسبات، برش، تهیه و تولید نقشههای جدید استفاده شده است. بر اساس نتایج تحقیق مقدار S در محدودهی شهر خرمآباد ۲۲/۱ است و مقدار SL برای کل رودخانه خرمآباد در محدوده شهر ۶/۱۵۱ به دست آمده است. میانگین شاخص Smf برای کوهستانهای شمالی و جنوبی شهر خرم آباد ۹۸۸/۰ و میانگین شاخص FD برای کوهستان شمالی و جنوبی شهر ۳۰۲/۰ میباشد. از شاخص IAT برای ارزیابی این شاخصها استفاده شده است و بر اساس نتایج این شاخص محدودهی شهر خرمآباد در کلاس ۱ با فعالیتهای شدید نئوتکتونیکی قرار میگیرد.
بیتا باقری، حمید ماجدی، فرح حبیب،
دوره ۲۰، شماره ۷۲ - ( ۱۲-۱۳۹۹ )
چکیده
ساختار شهر، مترادف با استخوان بندی و شالوده یک شهر بوده و به معنی ویژگی های کالبدی ای است که یک شهر را یگانه، متمایز و متفاوت از سایر شهرها می کند. نظریه مورفولوژی شهری که بر مطالعات کالبدی شهر متمرکز است، چارچوب نظری لازم برای مطالعه ساختار شهرها را فراهم می کند. مورفولوژی شهری بررسی نظام مند فرم، شکل، نقشه، ساختار و کارکردهای بافت مصنوع شهرها و منشاء و شیوه ی تکامل این بافت در طول زمان است. نظریه ی طراحی بر مبنای تحلیل شهرهای سنتی برای حصول به فرآیند ساخت و روش تحلیل آن ها براساس دسته بندی بناها و فضاهای بازمربوط به آن ها، از وضعیت اولیه ی آنها تا دگرگونی های بعدی شان، در طول زمان، روش «نحو فضا» نام دارد. با این تفکر که شهر تبلورکالبدی توسعه های فرهنگی است، تاریخ فعال شهر بر مبنای آنچه ساخته شده ، مطالعه می شود. روش برداشت از بافت های شهری که به معنای سازمان خیابان ها و بلوک هاست، در حوزه این رویکرد شکل گرفته و ابزار کاربردی آن به شمار می رود .این روش که ترکیبی از مکاتب مورفولوژی شهری (آلمانی و ایتالیایی) است، یک رویکرد درونی/ شناختاری محسوب می شود. ساختار اصلی، رویکردی است که دیدگاهی کلان نسبت به بافت شهری اتخاذ کرده و به کلیت آن نظر دارد. این رویکرد می تواند به عنوان مکمل مطالعات شناخت بافت های شهری بکار رفته و ارتباط میان اجزاء در شکل دهی به یک کل را بیان کند. در این مقاله پیشنهاد می شود به منظور حصول به فرآیندی جامع برای مطالعه توسعه کالبدی شهرها، با توجه به روش برداشت از بافت شهری، آن را با نظریه ساختاراصلی ترکیب نمود. فرآیند حاصل را می توان به منظور انتخاب بخشی از شهر که دارای اکثر صفات و خصوصیات کالبدی موجود در کل شهر است بکار برد. با مطالعه این بخش از شهر، می توان به شناخت عمومی نسبت به خصوصیات کالبدی کل آن دست یافت.
طاهره صادقلو، زینب عرفانی،
دوره ۲۱، شماره ۷۳ - ( ۳-۱۴۰۰ )
چکیده
امروزه با توجه به ارزش و نقش زمین در فرآیند توسعه و مدیریت فضایی، تحلیل و رصد علل، عوامل و نتایج تحولات کاربری اراضی در نواحی روستایی از اهمیت بالایی برخودار است. لذا مطالعه حاضر به بررسی مهمترین علل شتابپذیری چنین تحولاتی در نواحی روستایی دهستان شاندیز، به عنوان یکی از حوزه های مجاور کلانشهر مشهد، و همچنین تحلیل مهمترین اشکال و نتایج حاصل از تحولات کاربری اراضی بر روستاها پرداخته است. برای این منظور از از طریق تکنیک گلوله برفی به گزینش پاسخگویان در هر یک از روستاهای مورد مطالعه اقدام و سپس به گردآوری اطلاعات با ابزار مصاحبه از ۷ روستای مورد مطالعه اقدام شده است. در این میان با در نظر گرفتن مرحله اشباع در میان اظهارات پاسخگویان هر روستا، یافتههای حاصل از مصاحبه با ۷۱ نمونه در این روستاها کدگذاری و تحلیل شده است و در سه مرحله به ارزیابی مهمترین علل تغییر کاربری اراضی، مهمترین اشکال تحقق تغییر کاربری اراضی و مهمترین نتایج حاصل از آن پرداخته و بر این اساس مدل نهایی بنیانی شامل عوامل تغییر کاربری استخراج و ترسیم شده است. بر اساس نتایج بدست آمده، عوامل اجتماعی و حقوقی (۳۸,۵۴ درصد) مهمترین عوامل وقوع تغییر کاربری اراضی، شکل مزروعی به مسکونی(۸۱.۳ درصد) مهمترین نوع تغییر کاربری زمین و اثرات زیست محیطی (۴۸.۵ درصد) مهمترین نتایج حاصل از تغییرات کاربری در نواحی مورد مطالعه میباشند.
جابر علی زاده، جمال محمدی،
دوره ۲۳، شماره ۸۲ - ( ۴-۱۴۰۲ )
چکیده
بسیاری از ناهنجاریهای رفتاری در جوامع مختلف شهری، ضمن داشتن ریشههای تاریخی، فرهنگی و اقتصادی از کیفیت زندگی و احساسات مرتعش از فضای زندگی تأثیر میپذیرد، از اینرو پژوهش حاضر به بررسی رابطه بین پایداری کالبدی محلات و ارتباطش با سطح پایداری اجتماعی محلات شهری بعنوان ابعادی از کیفیت زندگی میپردازد. روش تحقیق از لحاظ هدف از نوع کاربردی و علّی و از لحاظ روش انجام پژوهش، توصیفی- تحلیلی به همراه کاوشهای میدانی است. واﺣﺪ و ﻣﺒﻨﺎی ﺟﺎﻣﻌﮥ ﻣﻮرد ﺳﻨﺠﺶ محلات مرکزی و هسته اولیه شهر اردبیل شامل محلات اوچدکان، طوی، گازران، عالیقاپو، سرچشمه و پیرعبدالملک اﺳﺖ. حجم نمونه مورد مطالعه بر اساس فرمول کوکران ۳۸۴ نفر برآورد گردید. جهت تجزیهوتحلیل اطلاعات حاصله از تحلیلهای آماری توصیفی در محیط نرمافزار SPSS و برای تحلیل مسیر از نرمافزار AMOS استفاده شده است. یافتههای پژوهش نشان میدهد مؤلفههای پایداری کالبدی (شامل کیفیت فرم و بافت فضایی، قابلیت دسترسی به کاربریها و خدمات و زیباشناختی یا فرم بصری) ﺑﻴﺸﺘﺮﻳﻦ اثر را در مقایسه با سایر مؤلفهها و مؤلفههای پایداری اجتماعی ﺑﺮ کیفیت زندگی محلات شهری دارند. نتایج پژوهش نشان میدهد در محلات ششگانه مرکزی شهر اردبیل پایداری اجتماعی زندگی ساکنین (با میانگین رضایتمندی ۱۳/۳) نسبت به پایداری کالبدی محلات مورد نظر (با میانگین رضایتمندی ۸۷/۲) وضعیت بهتری دارد. همچنین بر اساس نتایج به دست آمده از مطالعه حاضر کیفیت کالبدی محیط محلات شهری، میتواند به میزان قابل توجهی (تا ۵۹ درصد) رضایت از کیفیت زندگی ساکنین را پیشبینی نماید.
کیومرث ملکی، اسماعیل علی اکبری، احمد پوراحمد، علی اکبر تقی پور،
دوره ۲۴، شماره ۸۵ - ( ۱-۱۴۰۳ )
چکیده
قرارگیری کشور بر روی کمربند زلزله و موضوع کنترل بحران زلزله، با نگرش به آمار و سوابق ثبتشده از تهدیدات محیطی گذشته و معاصر، این حقیقت آشکار میشود که مدیریت بحران فعلی در حال حاضر نمیتواند بهتنهایی قادر به مقابله با آثار مخرب بلایا جهت جلوگیری از اثرات ویرانگر بر مراکز حیاتی و حساس و نیروی انسانی باشند، لذا بهکارگیری اصول و معیارهای پدافند غیرعامل است که میتواند به تکمیل زنجیره دفاعی کمکی مؤثر و قابلتوجه نماید. زلزله پدیده و رخدادی طبیعی و غالباً مخرب است که در برنامهریزی شهری کشور کمتر موردتوجه قرار گرفته است. غالباً تحقیقات موجود در رابطه با کاهش خسارات ناشی از زلزله حول روشهای ساختوساز ساختمانی جهت افزایش مقاومت بنا در برابر زلزله بوده است. محور اصلی مطالعه حاضر، بررسی پدافند غیرعامل زلزله در شهر کرمانشاه است. با توجه به هدف و به منظور شناسایی مناطق آسیب¬پذیر در برابر زلزله ۴۵ مؤلفه در قالب ۴ شاخصِ طبیعی، کالبدی، اجتماعی و اقتصادی شناسایی و با مدل آراس مورد بررسی قرار گرفتند. در طی انجام این تحقیق، همگام با بررسی¬های بنیادی و ارائه مبانی نظری مرتبط با موضوع پژوهش، اقدام به تشکیل پانل خبرگان و گردآوری نظرات ایشان در قالب یک پایگاه اطلاعاتی در نرم¬افزار Arc GIS شد. علاوه بر پهنه¬بندی خطر زلزله، ادوار توسعه کالبدی فضایی آسیبپذیر بر اساس اصول پدافند غیرعامل مشخص و راهکارهای مقتضی در جهت بهبود وضعیت حاضر ارائه شد.نتایج پژوهش نشان داد مناطق ۸ و ۴ و ۱ و ۶ دارای کمترین آسیبپذیری و مناطق ۷ و ۵ و ۳ و ۲ دارای بیشترین آسیبپذیری می_باشند.
عباس فلاحی، بختیار عزت پناه، کریم حسین زاده دلیر،
دوره ۲۴، شماره ۸۶ - ( ۵-۱۴۰۳ )
چکیده
در دستور کار ۲۱ سازمان ملل برای توسعه پایدار، مسأله سلامت و چگونگی بهبود مؤثر کیفیت سکونتگاههای انسانی تأکید شده است. در زمینه نظری عوامل مرتبط با سلامت اجتماعی و کیفیت مکان در کشورهای در ایران کارهای بسیاری انجام شده است اما به لحاظ اجرایی بسیار عقبتر از نقطه مطلوب میباشند و تحت تأثیر عوامل مرتبط با ساختار فضاهای شهری، اقتصاد و کارکرد شهر و جهتگیریهای اجتماعی، فرهنگی و سیاسی پررنگ میشود. پژوهش حاضر در زمره تحقیقات کاربردی است که با روش تحلیلی و رویکرد آمیخته انجام گرفته است. مطابق نتایج ضریب همبستگی پیرسون بین میزان عوامل محیطی با سلامت اجتماعی شهروندان در بافت جدید با ضریب همبستگی ۸۹۴/۰ مثبت و معنادار، در بافت در بافت سنتی با ضریب همبستگی ۳۴۷/۰- منفی و معنادار میباشد. همچنین ضریب همبستگی پیرسون برای بررسی معنیداری ارتباط بین عوامل کالبدی و میزان سلامت اجتماعی، بافت جدید با ضریب همبستگی ۸۵۲/۰ مثبت و معنادار و در بافت سنتی نیز با ضریب همبستگی ۴۱۱/۰ مثبت و معنادار میباشد. نتایج آزمون t تک نمونهای میزان سطح عوامل مرتبط کالبدی و محیطی در سطح بافت محلات جدید از ملاک (۷۰) بالاتر است. لذا میتوان گفت استاندارد عوامل محیطی و کالبدی در بافت جدید در سطح بالایی میباشد اما در سطح محلات سنتی این مقدار پایین است. با توجه به نتایج آزمون آنوا، میزان سطح معنیداری در در دو مؤلفه کالبدی و محیطی (sig<۰/۰۵) میتوان گفت که اختلاف معناداری بین عوامل کالبدی و محیطی و مؤلفههای آن در محلات جدید و سنتی شهر اهر وجود دارد. شهر اهر ضمن برخورداری از ۳ بافت متمایز رسمی، فرسوده و غیررسمی، در سطح محلات بافت مرکزی، تاریخی و فرسوده (۸۷۷۰۴۰ مترمربع)، بافت فرسوده محله مسجد کبود (۲۲۹۹۰۳ مترمربع) و بافت فرسوده حاشیه نشین (۷۸۴۲۰۰ مترمربع) نیز تفاوت معناداری را نمایش میدهد و از نظر شاخصهای مرتبط با عوامل محیطی کالبدی وضعیت استانداردی را از لحاظ سلامت اجتماعی منعکس نمیکنند.
در دستور کار ۲۱ سازمان ملل برای توسعه پایدار، مسأله سلامت و چگونگی بهبود مؤثر کیفیت سکونتگاههای انسانی تأکید شده است. در زمینه نظری عوامل مرتبط با سلامت اجتماعی و کیفیت مکان در کشورهای در ایران کارهای بسیاری انجام شده است اما به لحاظ اجرایی بسیار عقبتر از نقطه مطلوب میباشند و تحت تأثیر عوامل مرتبط با ساختار فضاهای شهری، اقتصاد و کارکرد شهر و جهتگیریهای اجتماعی، فرهنگی و سیاسی پررنگ میشود. پژوهش حاضر در زمره تحقیقات کاربردی است که با روش تحلیلی و رویکرد آمیخته انجام گرفته است. مطابق نتایج ضریب همبستگی پیرسون بین میزان عوامل محیطی با سلامت اجتماعی شهروندان در بافت جدید با ضریب همبستگی ۸۹۴/۰ مثبت و معنادار، در بافت در بافت سنتی با ضریب همبستگی ۳۴۷/۰- منفی و معنادار میباشد. همچنین ضریب همبستگی پیرسون برای بررسی معنیداری ارتباط بین عوامل کالبدی و میزان سلامت اجتماعی، بافت جدید با ضریب همبستگی ۸۵۲/۰ مثبت و معنادار و در بافت سنتی نیز با ضریب همبستگی ۴۱۱/۰ مثبت و معنادار میباشد. نتایج آزمون t تک نمونهای میزان سطح عوامل مرتبط کالبدی و محیطی در سطح بافت محلات جدید از ملاک (۷۰) بالاتر است. لذا میتوان گفت استاندارد عوامل محیطی و کالبدی در بافت جدید در سطح بالایی میباشد اما در سطح محلات سنتی این مقدار پایین است. با توجه به نتایج آزمون آنوا، میزان سطح معنیداری در در دو مؤلفه کالبدی و محیطی (sig<۰/۰۵) میتوان گفت که اختلاف معناداری بین عوامل کالبدی و محیطی و مؤلفههای آن در محلات جدید و سنتی شهر اهر وجود دارد. شهر اهر ضمن برخورداری از ۳ بافت متمایز رسمی، فرسوده و غیررسمی، در سطح محلات بافت مرکزی، تاریخی و فرسوده (۸۷۷۰۴۰ مترمربع)، بافت فرسوده محله مسجد کبود (۲۲۹۹۰۳ مترمربع) و بافت فرسوده حاشیه نشین (۷۸۴۲۰۰ مترمربع) نیز تفاوت معناداری را نمایش میدهد و از نظر شاخصهای مرتبط با عوامل محیطی کالبدی وضعیت استانداردی را از لحاظ سلامت اجتماعی منعکس نمیکنند.