مسکن بهعنوان سرپناهی امن و مناسب در گذر زمان و در برخورد با شرایط و ویژگیهای اجتماعی، اقتصادی، سیاسی، فرهنگی، مذهبی و محیطی دستخوش تغییر و دگرگونی شده است و الگوهای متفاوتی را پذیرا گشته است؛ بنابراین هدف مقاله حاضر بررسی تأثیر تغییرات الگوی مسکن در روستا-شهرها میباشد. روش تحقیقتوصیفی-تحلیلی، مبتنی بر بررسی منابع اسنادی، بررسیهای میدانی و تکمیل پرسشنامه بوده است که پایایی پرسشنامه با استفاده از ضریب آلفای کرونباخ ۷۹ درصد برآورد گردید. جامعه آماری تحقیق شامل کلیه خانوارهای روستا-شهر محمدآباد با حجم نمونه برابر با ۳۴۸ خانوار است که به روش نمونهگیری تصادفی انتخاب و تکمیل گردید. دادهها با استفاده از نرمافزار SPSS، تجزیهوتحلیل شدهاند. یافتهها نشاندهنده آن است که با توجه به نتایج آزمون کی-دو و سطح معناداری بهدست آمده کوچکتر از ۰۵/۰ مساکن منطقه دارای کمبود فضاهای رفاهی بوده اند و رفع همین کمبودها دلیلی بر روی آوردن ساکنان منطقه به الگوهای جدید مسکن بوده است. همچنین نتایج آزمون ویلکاکسون گویای آن است که بیشتر پاسخدهندگان (۵۰/۸۶ درصد)، عقیده داشتند که تغییر الگوی ساخت مسکن بر افزایش کیفیت ابنیه و مصالح ساختمان آنها موثر بوده است که آماره z با ۳۱۲/۷- و سطحمعنیداری ۰۰۰/۰ نیز موید این مطلب است. نتایج دیگر تحقیق گویای آن است که مقدار مصرف انرژی از جمله مقدار مصرف کپسول گاز، مصرف نفت و مدت زمان استفاده از سیستمهای سرمایشی و سیستمهای گرمایشی در مساکن قدیمی کمتر از مساکن نوساز و جدید بوده است.